استفاده مربیان از نیروی تلقین و تصویر سازی روی تیم های ورزشی
لازم ذکر است که در دنیا ورزشهای حرفهای برخی از مربیان کارکشته و حرفهای با استفاده از معجزه و جادوی تلقین بدین شکل بهسادگی شکست را در کمال ناباوری تبدیل به پیروزی میکنند.
در این رابطه میتوان از یک مربی سرشناس فوتبال بنام نوت را کنه مثال آورد. این فرد مربی تیم نوتر دام بوده و همیشه القائات برانگیزانندهاش را متناسب با شرایط روحی اعضای تیمش انتخاب میکرد.
برای مثال یکی از شگردهای انگیزهبخش این مربی معروف بهقرار زیر است. داستان ازاینقرار است که تیم فوتبال نوتر دام در یک بازی سخت در برابر تیم مقابل در نیمه اول بازی شکست سنگینی را متحمل شده و این نتیجه بازیکنان این تیم را سرشکسته و مأیوس و درعینحال ترسان راهی رختکن میکند.
چون این بازیکنان بهشدت از مربی خود حرفشنوی داشتند. بهر شکل، پس از گذشت دقایقی از اضطراب بازیکنان، را کنه بهآرامی در رختکن تیمش را بازکرده و ضمن آنکه نگاه معنیدار و سرزنش آمیزش را متوجه یکایک بازیکنان میکند سپس بهسرعت با بر زبان آوردن این عبارت که گمان میکردم که این رختکن به بازیکنان نوتر دام تعلق دارد .
بدینوسیله از حاضرین در این مکان پوزش طلبیده و با بستن در از کنار بازیکنانش دور میشود که این حرکت ظریف این مربی کارکشته چنان این بازیکنان سرخورده را به سر غیرت میآورد که در نیمه دوم بازی گلباران کردن تیم مقابل به معنی واقعی کلمه آنرا لوله میکنند. بله همانطور که این مورد مثالی نشان میدهد، انگیزه، الهام و نیروی تلقین از چنین قدرتی برخوردار است.
لازم به ذکر است که نهتنها همکارانم همپایان را کنه قدرت الهامبخشی منحصربهفرد او را مورد تأیید قرار دادهاند بلکه برخی از این مربیان نیز جهت رقم زدن نتیجهای ناممکن عملاً با گذاشتن نوار سخنرانی الهامبخش راکِ این نوار را پیش از مسابقه برای بازیکنانشان پخ کره و بدینوسیله انگیزه بردشان را دوچندان میکنند، از نمونه این مربیان مقلد و باورمند میتوان به مربی تیم گانزاگا اشاره کرد.
این تیم در کمال ناباوری موفق به شکست تیم قدر واشنگتن شده و زمانی که از مربی تیم پیروز پرسیدند که راز این پیروزیش در چه بوده است او در جواب گفت که هیچ راز و رمز و جادوجنبلی در کار نبود و او جهت انگیزه بخشیدن به بازیکنانش نیم ساعت قبل از مسابقه از بازیکنانش خواسته است که به حرفهای محرک و الهامبخش راکنه بزرگ گوش فرا دهند و راز بردشان نیز در این کار نهفته است.
نکته بسیار مهمی که در رابطه با خودالقایی (تلقین به نفس) و دگر القایی (تحت تأثیر ذهنیات دیگران بوده) همواره باید آویز گوش سعادت طلبان باشد این است که فکر ذهنیت و باور درست بهمثل یک گلوله برف غلطان میباشد که هرچقدر به حرکت و حیاتش ادامه دهد به مان نسبت نیز از قدرت نقشآفرینی و اثرگذاری بیشتری برخوردار است و این واقعیت دلایل خاص خود را دارد که ازجمله آنها میتوان به دهانبینی و احساسی اندیشی ناخودآگاهی اشاره کرد.
از طرف دیگر همانطور که پیشتر گفته شد ذات انسان بهگونهای است که در بین جمع احساس آرامش بیشتری را تجربه میکند بدین معنی که در این نوع گرایشها و رفتار آدمی مفهوم زبانزد خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو نقشآفرینی میکند.
از نمونه بارز این ادعای ما میتوان به رکورد بزرگ امریکا در سالهای دهه سی قرن گذشته اشاره کرد که بسیاری از مردم را به خاک سیاه نشانده و زندگیشان را فلج کرد، اشاره کرد. اکنون پرسشی که مطرح میشود آیت است که چه عواملی سبب تداوم این رکود اقتصادی شده است؟
همانطور که گفته شد ماهیت افکار و ذهنیات بهگونهای است که از خاصی سرایت کنندگی برخوردار است. دران سالهای سیاه، مردم و فعالان اقتصادی بهکرات عباراتی چون این روزها پول آبشده و به زیرزمین رفته است، زمانه سختی شده است و همه بانکها در حال ورشکستگی هستند و دیگر هرگز کسبوکار گذشته جان نخواهد گرفت را بر سر زبانها انداخته و این موج منفی ایجادشده در اثر گذشت زمان ذهنهای بیشتری را مسموم کرد و وحشت فراگیری را در دل مردم دران سالهای سیاه ریشهدار کرد که حاصل آن قربانی شدن بسیاری از شرکتها، کارفرمایان و مردم عادی بود.
پیشنهاد میکنم این مقاله را هم از دست ندهید: استفاده از قدرت تجسم و تصویرسازی در قانون جذب
همانطور که این واقعیت نشان میدهد هرچقدر باور فرد مداوم، متراکم و خالصانه باشد به همان نسبت نیز شانس عملی شدن این باور بیشتر میشود و این باور هم میتواند درونی باشد و هم بیرونی، چون باور مثل یک گلوله برف غلطان است که در صورت داشتن حیات بهطور خودکار بهمثل یک دیگ در حال جوش، به شکل بخار از دیگ خارج میشود تا بدینوسیله دیگ منفجر نشود.
بله باور جوشان نیز درنهایت رنگ عمل به خود گرفته و بدینوسیله فرد را به رویاهایش میرساند. لازم به ذکر است که حاصل باور منفی، منفی بوده و عکس این مسئله نیز درست است پس همیشه خودباوری، اعتمادبهنفس، خوشبینی و لازمههای پویایی و خودشکوفایی را به ذهن خود تزریق کنید.
اما آنچه درباره رکود اقتصادی و وقوع جنگ میتوان گفت این است که ازآنجاکه این وقایع شوم حاصل ذهنیات و باورهای مردم است که ازآنجاکه این وقایع شوم هرگز فکر این مسائل را به ذهنتان راه ندهید تا بدینوسیله برای همیشه از شرشان در امان باشید.
در این رابطه دیدگاه روانشناسان برجسته بنام دکتروالتراسکات نیز که برای سالهای طولانی، رئیس دانشگاه نورث وسترن بوده است قابلتأمل بوده و آن اینکه به باور این روانشناس در رابطه با شکست و پیروزی در دنیای فعالیتهای اقتصادی اهمیت نگرش ذهنی آشکارا بیشتر از تواناییهای ذهنی است.
برای اینکه قدرت باور، هرچه بیشتر برایتان روشن شود بهتر است که نگاهی گذرا به واقعیت زیر انداخته شود، داستان ازاینقرار است که هنرپیشه معروفی بنام اورسن ولز با دراماتیزه کردن کتابی تحت عنوان «جنگ دنیاها» از طریق رادیو به همراه گروه بازیگرش این نمایش را برای شنوندگان در ۲۰ اکتبر سال ۱۹۳۸ اجرا میکند.
داستان ازاینقرار بود که بر اساس این نمایش رادیویی ساکنان کره مریخ به ساکنان زمین حملهور شده و همه هست و نیستشان را به باد فنامی دهند این نمایش چنان مردمان شرق آمریکا را وحشتزده کرد که آنها سراسیمه و هراسان به ایستگاههای پلیس هجوم برده و جهت فرار از چنگال این مهاجمان مریخی در بزرگ را ها ترافیک سنگینی ایجاد کرده و به علت هجوم به تلفنخانهها نیز خطوط ارتباطی را نیز از کار انداختند.
جان کلام اینکه این داستان خیالی چنان ترسی را در وجود مردم جاری کرده بود که آنها را وادار به رفتارهایی از نوع فوق کرده بود و این واقعیت تاریخ یبار دیگر قدرت معجزه آفرین باور صرف را به اثبات میرساند. بهطور خلاصه باید گفت که انسان محصول افکارش بوده و شهر محصول تفکر شهروندانش بوده و کشور نیز بازتاب از ذهنیت مردمانش است. پس جهت تسخیر خوشبختی باورهای مثبت را در ذهنتان ریشهدار سازید.